جدول جو
جدول جو

معنی صاحب مرده - جستجوی لغت در جدول جو

صاحب مرده
هنگام عصبانیت یا ناراحتی شدید گفته می شود، چیزی که صاحب آن مرده باشد
تصویری از صاحب مرده
تصویر صاحب مرده
فرهنگ فارسی عمید
صاحب مرده(حِ مُ دَ / دِ)
وصف است مال یا چیزی را که خداوند آن مرده باشد:
هرکه میمیرد غم او قسمت من میشود
وارثم گویا من این غمهای صاحب مرده را.
طاهر وحید.
در طلسم زندگی تا کی توان بودن اسیر
از سر من وا کنید این جان صاحب مرده را.
فطرت.
، نفرینی است که در حالت غضب بیشتر به گاو و خر و دیگر ستوران کنند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب خرد
تصویر صاحب خرد
عاقل، دانا، خردمند، باخرد، حصیف، لبیب، متفکّر، خردومند، اریب، فرزان، خردپیشه، بخرد، نیکورای، فروهیده، متدبّر، داناسر، فرزانه، راد، پیردل، خردور برای مثال به است از دد انسان صاحب خرد / نه انسان که در مردم افتد چو دد (سعدی۱ - ۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
دردمند، مصیبت زدهبرای مثال گر بود در ماتمی صد نوحه گر / آه صاحب درد را باشد اثر (عطار - ۳۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
(حِ دَ)
دردمند. مصیبت زده. آنکه دردی دارد:
گر بود در ماتمی صد نوحه گر
آه صاحب درد را باشد اثر.
عطار.
، آنکه جذبه و شوقی دارد:
عشق او را مرد صاحب درد باید شک مکن
کاندر این آخر زمان صدرزمان است آنچنان.
خاقانی.
عارفان درویش صاحب درد را
پادشا خوانند اگر نانیش نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(حِ خِ رَ)
عاقل. خردمند. دانا:
شگفتی فروماند صاحب خرد
که نه آدمی بود و نه دام و دد.
نظامی.
به است از دد انسان صاحب خرد
نه آنسان که در مردم افتد چو دد.
سعدی (بوستان).
جوانمرد و صاحب خرد دیدمش
به مردانگی فوق خود دیدمش.
سعدی (بوستان).
بد اندر حق مردم نیک و بد
مگو ای جوان مرد صاحب خرد.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(حِ دَ)
شیخ اسعدافندی از بزرگان طریقت نقشبندیه. او راست: بیان هام لعالم الاسلام چ 1333 هجری قمری (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(حِ مُ رُوْ وَ)
جوانمرد: علما گویند مقام صاحب مروت به دو موضع ستوده است، درخدمت پادشاه... یا در میان زهاد. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
(حِ مَ تَ بَ / بِ)
خداوند مقام: و صاحب مرتبه گرداندش بسبب آنکه بیشتر نزدیک او فرستاد. (تاریخ بیهقی ص 311)
لغت نامه دهخدا
(حِ بِ یَ / یِ)
مایه ور. دارای مایه:
صاحب مایه دوربین باشد
مایه چون کم بود چنین باشد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(حِ شُ طَ / طِ)
رئیس شرطه. رئیس نظمیه. مدیرالشرطه
لغت نامه دهخدا
(حِ دَ دَ)
وی از شعرای پیرو طریقت مولویه و از مردم بروسه است. پس از مدتی سیر و سیاحت عزلت گزیدو بسال 1140 هجری قمری درگذشت. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صاحب درد
تصویر صاحب درد
دردمند، مصیبت زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب خرد
تصویر صاحب خرد
خردمند با خرد بخرد عاقل خردمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال صاحب مرده
تصویر مال صاحب مرده
وخم هم آوای زخم (گویش افغانی)
فرهنگ لغت هوشیار
دردمند، مصیبت زده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صاحب مرده، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی